نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

تولد يك سالگي روهان

3 شهريور پنجشنبه گذشته شب تولد روهان من بود تصميم گرفتم يه مهموني كوچيك با اهل خانواده بر پا كنيم بنابراين همگي رو به افطاري و شام در رستوران دعوت كردم وقتي همه رسيدند چند دقيقه قبل از اذان مغرب هوا به شدت تاريك شد و رعد و برق و خلاصه طوفان و تگرگ و بارون تمام هواي تهرون را زير و رو كرد فكر كنم يه نيم ساعتي ادامه داشت و برق رستوران هم از كار اوفتاد و ژنراتور رستوران هم مثل اينكه مشكل داشت و روشن نشد خلاصه افطاري را با نور شمع گذرونديم ولي چون مشكل فني برق اضطراري رستوران حل نشد با پيشنهاد مامانم همگي به خونه مامان رفتيم و بقيه تولد و شام اونجا سپري كرديم انشاءالله اگه عكسها آماده بشه اينجا براتون ميزارم. كوچولوي مامان تولدت مب...
30 شهريور 1390

حرف گوش كن

اينبار از نيكان مينوسم خيلي وقته از پسر ارشدم ننوشتم نيكان هم مثل هميشه شيطونيهاي خودشو داره ولي روي هم رفته پسر حرف گوش كنيه. ...
29 شهريور 1390

حموم

روهانو موقع حموم كردن خيلي خوشحال و خندونه خودش پيشباز ميره ولي وقتي در ميآد از حموم از لباس پوشيدن بيزاره و هميشه من بايد دنبالش بدوم و با يه مكافاتي لباس و پوشكش كنم اي امان از دست تو پسر................................ ...
29 شهريور 1390

هندونه خوردن روهان

قندک ٢ مامان هندونه و خربزه را هر وقت ببینی تندی با اشاره و با داد و فریاد کردنت باید بهت بدیم و سریع یه لقمه اش میکنی. نیکان هم اینطوری بود و هست اگه عکسی از نیکان داشتم اینجا حتما میزارم.   ...
29 شهريور 1390

اولين قدم زندگي روهان

ديروز 31 خرداد روهان من تو ماه ده زندگيش براي اولين بار با شوق و ذوق فراوان اولين قدمهاي زندگيش تو خونه ي ماماني برداشت اين شوق و ذوق اينقدر زياد بود كه مامانم با گوشيم تماس گرفت و بهم اين خبر قشنگ رو داد و گفت شروع كرده بدون هيچ كمكي از اطراف سه و چهار قدمي را تنها روي پاهاش برداشته و دوباره نشسته و دوباره اين كار را با احتياط انجام داده البته مامانم هواش داشته كه خداي نكرده صدمه ي نبينه. كاشكي اونجا بودم و نظاره اين كار قشنگش ميشدم و عكسي از اون قدمها ميانداختم بدي كاركردن ما مادران شاغل اينجا معلوم ميشه بهرحال خيلي هم دير نشده هر وقت تو  خونه باشم عكسي ازش ميندازم و در اين وبلاگ ثبتش ميكنم. بالاخره تونستم یه عکس...
29 شهريور 1390

يه نقاشي براي تولد بابا

امروز بيستم تير روز تولد باباي نيكان و روهانه بنابراين نيكان براي بابا يه نقاشي كشيده كه اونو امروز تقديم بابا ميكنه اولش بهم گفت مامان ميخوام براش يه ماشين مثل ماشين مك كوئين به رنگ قرمز بخرم ولي من پول ندارم به من پول ميدي تا براش از تيراژه بخرم وقتي ديدم اينجوري ميگه بهش گفتم ميتوني يه نقاشي از ماشين مك كوئين بكشي تا وقتي كه انشاءالله بزرگ شدي بتوني براش بخري اين شد كه هديه روز تولد بابا يه نقاشي از ماشين مك كوئين شد. بابا تولدت مبارك انشاءالله هميشه سلامت و تندرست باشي.... ...
29 شهريور 1390

بقيه عكس تولد

توین عکس خیلی دیگه خسته شده بودی ولی اینقدر مهربون شده بودی که اصلا قندک مامان گریه و زاری نکردی .دوستت دارم مامانی به همون اندازه که نیکان رو دوست دارم. ...
29 شهريور 1390
1